از خدا خواسته...!
به من نگاه کن واسه یه لحظه
نگات به صد تا آسمون می ارزه
من از خدامه بکشم نازتو
تا بشنوم یه لحظه آوازتو
من از خدامه پیش تو بمونم
جواب حرفاتو خودم بخونم
من از خدامه بمونم دیوونت
سر بذارم رو شهر امن شونت
من از خدامه بمونی کنارم
من که بجز تو کسی رو ندارم
من از خدامه که نباشه دوری
فقط دلم میخواد بگی چه جوری!
من از خدامه پیش تو بمونم
جواب حرفاتو خودم بخونم
من از خدامه بمونم دیوونت
سر بذارم رو شهر امن شونت....
من از خدامه که نباشه دوری فقط دلم میخواد بگی چه جوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!! اسم شعر خیلی جالبه... از خدا خواسته! [پلک]
سلام مجید جان شعر زیبا و جالبیه.....[گل] توی شهری که تو نیستی همه جا رو غم گرفته هر کجا هستی صدام کن عزیزم ، دلم گرفته...!
بوئی از پیر پونه های تار عنکبوت زده و غبار آلود بر نمی خیزد عطش بر لب جویبار نقش بسته است و سایه ی ساقه های عریان درختی خشک و تناور بر سر پونه هاست ماری در کنار جویبار پوست می اندازد و ملخی بر تنه ی درخت فرتوت، خشک زده است بزی آن طرف تر نشخوار می کند و بوی بیات یونجه از دهان بز به مشام می رسد!!!
من از خدامه تو کوچت بمونم تموم حرفاتو خودم بخونم من از خدامه بمونم پیش تو نگاه کنم تو چشمای خیس تو من از خدامه خوابتو ببینم تو خواب می خوام دو دستاتو بگیرم من از خدامه عاشق تو باشم بیدار باشم، ولی انگار نباشم...
درهوایی که به جزبغض کسی همراهم نیست’ ودگر هیچ کسی شاهد غمهایم نیست’ آنچنان سخت نفسم میگیرد ناخودآگاه به خود می آیم ومی بینم’ که خدا در تپش ثانیه هایم جاریست... سلام اگه باتبادل لینک موافقی خبرم کن
اوج شعرت آخرش بود چرا ولش کردی [سوال]
من از خدامه بمونم دیوونت سر بذارم رو شهر امن شونت.... [گل][گل][گل] [گل][گل][گل] [گل][گل][گل] [گل][گل][گل] [گل][گل][گل] [گل][گل][گل] [گل][گل][گل] [گل][گل][گل] [گل][گل][گل] [گل][گل][گل] [گل][گل][گل] [گل][گل][گل] من از خدامه پیش تو بمونم جواب حرفاتو خودم بخونم [گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل] [گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل] [گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]